کد مطلب:106596 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

خطبه 211-در ترغیب یارانش به جهاد











[صفحه 568]

گفتار آن حضرت كه یاران خود را برای جهاد تشویق و ترغیب می فرماید: مضمار: مدت زمانی كه اسب جنگی در آن لاغر می شود و تمرین می بیند و گفته شده كه چهل روز است و شرح آن در خطبه های قبل آمده است. تنازع: جدال و مخاصمه كردن، مئازر جمع مئزر: پوششها (خداوند ادای شكرش را از شما خواسته، و امور خویش را بر شما واگذار فرموده است، و به شما در میدان وسیع مسابقه مهلت داده است، تا برای به دست آوردن چوگان بر یكدیگر سبقت گیرید، پس بندها را محكم ببندید و دامنها را به كمر زنید، به مقامهای بلند رسیدن با خوشگذرانی سازگار نیست، چه بسیار است كه خواب، تصمیمهای روز را در هم می شكند و چه فراوان تاریكیها كه یاد تصمیمها را از خاطره ها بزداید.) این كلام از نظر فصاحت و بلاغت در نهایت درجه ی زیبایی و رسایی است و بطور كامل جامعه را وامی دارد كه آماده ی روز معاد شوند. و الله مستادیكم شكره: خدا از شما می خواهد كه سپاس نعمتهایش را ادا كنید و این مطلب در موارد متعددی از قرآن مورد دستور واقع شده است (و اشكروا الله ان كنتم ایاه تعبدون)، (و اشكروا لی و لا تكفرون). و مورثكم امره: سلطنت روی زمین را كه در امتای گذشته در دست خداپرستان و م

ومنان بود، اكنون به شما محول فرموده است چنان كه در قرآن می فرماید: (وعد الله الذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض كما استخلف الذین من قبلهم) و نیز گفتار خداوند متعال: (و اورثكم ارضهم و دیارهم و اموالهم.) و ممهلكم... سبقه، واژه ی مضمار استعاره از مدت زندگانی در دنیاست و وجه همانندی، آن است كه مردم به سبب ریاضتها و مجاهدات در راه خدا و تحصیل كمالات نفسانی كه در طول زندگانی خود به دست می آورند، آمادگی پیدا می كنند كه در مسابقه ی پیشگاه عظمت الهی به پیروزی برسند، همچنان كه اسبها برای حضور در مسابقه ها با تمرینهای زیاد كه لاغری اندام را در پی دارد، آمادگی به دست می آورند، امام (ع) در این جمله علت مهلت دادن خداوند مردم را برای میدان مسابقه مورد اشاره قرار داده كه عبارت از: تنازع سبق یعنی زد و خورد و بگو مگویی است كه به منظور به دست آوردن پیروزی در سبقت جستن به پیشگاه خداوند وجود دارد، و منظور از این بگو مگو و تنازع سبق، افتخار و مباهاتی است كه برای اهل سلوك در هنگام آماده كردن نفوس خود به وسیله ی ریاضات حاصل می شود: در راه خدا می كوشند، دامن به كمر می زنند هر كدام برای به دست آوردن فضیلت پیش از دی

گران بر هم سبقت می گیرند و حرص می ورزند كه خود را از دیگری كاملتر سازند، تا این كه با به دست آوردن نشان مسابقه در میدان فضایل به پیشگاه قدس الهی رستگار شوند، و نتیجه ی این حالات ایجاد غبطه است كه امری است پسندیده زیرا دارنده ی آن را به كمال مطلوب می رساند كه نهایت خواسته ی شارع از امتش می باشد، احتمال دیگر آن است كه منظور از سبق فضیلت، بهشت باشد كه به سوی آن سبقت جسته می شود كه در خطبه های قبل به این مطلب اشاره شد، واژه ی تنازع ترشیح است برای استعاره مضمار و مسابقه كه قبلا ذكر شد، زیرا از شان كمالات نفسانی و سایر امور كه آدمی در طول زندگی به دست می آورد آن است كه برای سبقت گرفتن، بگو مگو، و برای پیروزی در مسابقه كشمكش راه بیفتد. فشدوا عقد المئازر، پس از بیان این كه هدف از مهلت زندگی در دنیا، كوشش در پیروی از فرمان خدا و آماده شدن برای پیروزی در مسابقه است، این جمله را بطور كنایه از آمادگی و دامن به كمر زدن ذكر فرموده است زیرا از ویژگی كسی كه برای امری قیام می كند و تصمیم انجام دادن آن را دارد، آن است كه بندهای لباس خود را محكم ببندد تا برای رسیدن به مقصود مزاحمش نشود. و اطووا فضول الخواصر، این جمله كنایه است

از این كه رونده ی این راه باید از متاعهای پرزرق و برق و خوراكیها و پوشیدنیهای رنگارنگ دنیا و سایر دستاوردهای آن، فقط به اندازه ی رفع نیاز خود بگیرد و زاید بر آن را ترك كند و دور بریزد، توضیح مطلب این كه معده و شكم ممكن است وسعت یابند كه از غذا بیش از قدر حاجت در خود جای دهند و منظور از طی فضول الخواصر، ترك همین زیادی از قدر حاجت است. لا یجتمع عزیمه و ولیمه، عزیمه، اراده ی قطعی برای انجام دادن كاری است، پس از آن كه انسان آن را برگزیده باشد، و در این جا منظور اراده بر بدست آوردن فضیلتها می باشد، واژه ی ولیمه كه غذای عروسی است كنایه از آرامش زندگی است زیرا لازمه ی ولیمه آسایش و آرامش است، معنای عبارت این است كه توجه بر به دست آوردن فضیلتها و امور باارزش با خوشگذرانی و آرامش زندگی و رفق و مدارا سازش ندارد زیرا تحصیل فضایل و تصمیم بر آن مستلزم مشقتهای نفسانی و ریاضتها و رنجهای جسمانی است كه با راحت و آسایش منافات دارد، و نزدیك به این معناست گفتار خداوند متعال كه می فرماید: (لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون) و این معنا را با جمله ی بعد تاكید می فرماید: ما انقض النوم لعزائم الیوم، یعنی انسان گاهی در روز تصمیم می

گیرد كه شب سیر كند تا زودتر به منزل برسد اما شب كه فرا می رسد خواب او را فرا می گیرد تا صبح می شود، و به این طریق تصمیمش بر هم می خورد، این را امام (ع) مثل آورده است برای كسی كه ابتدا بر كارهای بزرگ تصمیم می گیرد ولی بعد سنگینی و آسایش و رفاه او را عارض می شود و از عزم و اراده خود منصرف می شود، مراد امام این است كه شما با این راحت طلبی و دوری از رنج و زحمت نمی توانید اراده ی خود را بر تحصیل سعادت دنیا و آخرت عملی كنید، و قریب به همین معناست، عبارت بعد: و امحی الظلم لتذاكیر الهمم، توضیح سخن این كه همت آدمی گاهی وی را وادار می كند كه برای به دست آوردن مقاصد خود به سیر در شب بپردازد ولی همین كه تاریكی شب می رسد كسالت و تنبلی بر او عارض می شود و خوابش می گیرد و در نتیجه از یادآوری مقاصدش غفلت می كند، پس تاریكی تا حدودی سبب از بین رفتن این تصمیم از لوح خاطر شده است و این جمله را امام (ع) مثل آورده است برای كسی كه علتی وی را به امری وادار كرده و او بر آن امر تصمیم گرفته اما كمترین حادثه ای وی را از آن امر منصرف كرده است مثل عبارت بالا، والسلام. تا این جا خطبه ها و اوامر حضرت به پایان رسید و بعد از این به خواست و

یاری خداوند متعال و تحت حفظ و توفیق و هدایتش از نامه های امام (ع) آورده و تشریح خواهد شد.


صفحه 568.